بسم الله الرحمن الرحیم

اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَکَةٍ زَیْتُونِةٍ لَّا شَرْقِیَّةٍ وَ لَا غَرْبِیَّةٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَ لَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاء وَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ .

سوره نور ؛ آیه 35خدا نور آسمانها و زمین است. مثل نور او چون چراغدانی است که در آن چراغی باشد، آن چراغ درون آبگینه‏ای و آن آبگینه چون ستاره‏ای درخشنده. از روغن درخت پر برکت زیتون که نه خاوری است و نه باختری افروخته باشد. روغنش روشنی بخشد هر چند آتش بدان نرسیده باشد. نوری افزون بر نور دیگر. خدا هر کس را که بخواهد بدان نور راه می‏نماید و برای مردم مثلها می‏آورد، زیرا بر هر چیزی آگاه است.

فراتر از همه

فراتر از همه

او در همه چیز هست نه آنگونه که حد بپذیرد و از هر چیز جداست نه آن گونه که از اشیا پنهان شود آن که ضدی دارد یا همانندی با او برابری می کند توانای مطلق نیست . قدیم بودن او در روزگار نیست تا در زمان بگنجد . او آن چنان در اوج احاطه است که از عقول و اندیشه ها پنهان است . از دیده ها پنهان و در پرده ، از اهل آسمان و زمین محجوب است . در عین نزدیکی و دوری ، مکانی ندارد ، بلکه نزدیک شدن به او به خاطر گرامی داشتن اوست و دور ماندن از او به سبب اهانت به اوست.

نفی همانند پنداری

نفی همانند پنداری

امام حسین علیه السلام میفرماید :

ای مردم خدا را همانند خود مپندارید از آنان که خدا را همانند خود می پندارند دوری گزینید ، زیرا گفتارشان همانند گفتار کافران است که از دین خارج شده اند ، بلکه او خدایی است که چیزی همانندش نیست و او شنوای بیناست . یگانگی و جبروت را ویژه خود ساخته و مشیت ، اراده ، و علم خود را بر همه چیز جاری ساخته است .

حاجت خود را به هر کس مگو

حاجت خود را به هر کس مگو

 

 

نقل شده است که مردی از انصار پیش امام حسین علیه السلام آمد و خواست از آن حضرت چیزی درخواست کند . امام فرمود ای برادر انصاری : حیثیت و وجهه خود را از حقارت سئوال حفظ کن و خواسته خود را در نامه ای بنویس و پیش من بیاور ، امید است که تو را ارشاد کنم . مرد انصاری نوشت : به فلان کس پانصد دینار مدیونم و با اصرار از من میخواهد به او التماس کردم به من مهلت دهد ، اما او نمیپذیرد . امام نامه را خواند و وارد منزل شد ، یک کیسه طلای هزار دیناری برای او آورد و فرمود : پانصد دینار برای ادای دین تو و بقیه را در زندگی خود مصرف کن و حاجت خود را به هر کس مگو مگر سه طایفه:

صاحب دین ، صاحب مروت  و صاحب حسب

تحف العقول ص ۶۰۹

سفینه البحار جلد ۱ ص