رفتار خودمان را ارزیابی کنیم :
مرز میان اعتماد به نفس و غرور چیست؟
براى
روشن شدن مرز میان اعتماد به نفس و غرور، ابتدا باید تعریفى از این دو
مقوله داشته باشیم. اعتماد به نفس یعنى خود را باور داشتن؛ باور به توانایى
و قابلیت خود در عمل. معناى رایج آن، خوداتکایى در برابر اتکار به دیگران و
خودباختگى در برابر دیگران است. اما غرور در لغت به معناى فریفتن و به خود
بالیدن است.
اعتماد به نفس؛ یعنى، خود را باور داشتن، باور به توانایى و قابلیت خود در عمل کردن،
اطمینان به توانایى خود در دنبال کردن فعالیتها و ثابت قدم بودن، باور به
توانایى خود در عبور از موانع، باور به توانایى خود براى درخواست کمک از
دیگران در مواقع لزوم، باور به توانایى خود در ایجاد ارتباطى معنادار و
محبتآمیز با دیگر انسانها، باور به توانایى خود در یافتن عشق، تفاهم، مهر
و شفقت در هر موقعیتى به خصوص در مواقع دشوار و بالاخره باور به وجود خود
به عنوان اشرف مخلوقات که روح الهى در او دمیده شده است و او خلیفه و
جانشین خدا در روى زمین مىباشد.
دوباره خیلی خلاصه برای مرور غرور را تعریف می
کنیم(منبع: وبگاه پاسخگو) غرور احساس بزرگى است که هماهنگ است با آنچه که
با هواى نفس موافق بوده منشأ آن چند چیز مىتواند باشد:
1-جهالت؛ یعنى، اعتقاد قلبى شخص به این که عمل او خیر و صلاح است، در حالى که در واقع چنین نیست.
2-وسوسههاى شیطانى، پیروى از هواى نفس و شهوات.
3-پیروى از غضب و انتقامجویى.
4 -دوستى دنیا و دنیاطلبى.
حال با توجه به تعریفى که از اعتماد به نفس و
غرور مطرح شد به نظر مىرسد که اعتماد به نفس و غرور دو مقوله متفاوت و جدا
از هم مىباشد چرا که ممکن است فردى مغرور باشد ولى اصلاً اعتماد به نفس
نداشته باشد و همینطور به عکس، اگر آن فرد داراى اعتماد به نفس،پس از
ارزیابىها و قابلیتهاى خود، آنها را فضل و رحمتى از جانب خدا بداند و
عامل اساسى آن را به خدا نسبت دهد در این صورت دیگر هواى نفسى باقى
نمىماند تا دچار غرور شود. بنابراین، مىتوان گفت، آن احساس بزرگى که چه
بسا اطمینان و آرامش در افراد مغرور ایجادمىنماید که یک اطمینان و آرامش
غیرطبیعى و نابهنجار است که در نهایت ممکن است افراد مغرور و فریبخورده را
به هلاکت و نابودى بکشاند. به همین خاطر، مشاهده مىشود که غرور در قرآن و
روایات به شدت مورد نکوهش و سرزنش قرار گرفته است .
هورناى، نظریه پرداز معروف، اعتماد به نفس بدلى
را همان غرور ناسالم مىداند. کسى که اعتماد به نفس حقیقى دارد، پس از
شناخت صحیح از خود، به پرورش قوهها و استعدادهایش مىپردازد، در حالى که
مغرور، زیر پایش خالى است، یعنى جهل مرکب و در واقع تصور غلط از
توانایىهاى خود دارد، پس هرگز قوههایش به فعلیت نمىرسد.
کسى که اعتماد به نفس دارد، مشکلات و سختىها
را درک مىکند و به حل آنها مىپردازد و برخورد منطقى با مشکلات دارد، در
حالى که مغرور، به دلیل سهل انگاشتن دشوارىها و تکیه بر انرژى خیالى خود،
آسیبپذیر و حساس و شکننده است. مغرور،
از نارسایىهاى وجود خود بى اطلاع است، از این رو هیچ گاه درصدد جبران
نارسایىها و بهبود نقایص خود برنمىآید، اما شخصى که اعتماد به نفس دارد،
از نقاط ضعف خود آگاه است و جهت رفع آن تلاش مىکند.