بسم الله النور
بسیارند اندیشه وران نامدار و متفکری که از مسیحیت به اسلام گرویده
اند.اینان پس از مدتی تدبر و مطالعه در آموزه های اسلام آن را به عنوان دین
رهایی بخش و عاقلانه و عاشقانه پذیرفته اند.دلایل آنها را در چند گزینه می
توان خلاصه کرد: عقل ستیز بودن تثلیث مسیحی(سه خدا گرایی، سه اقنوم
پرستی)، همراه بودن مسیحیت با سحر و کهانت و رازهای بسیار، عدم استناد
محکم انجیل، پربودن کتاب مقدس از تناقضات و ابهامات و نسبت های ناروا به
ائلیای الهی، میراث غنی عرفان حماسی اسلامی و فرار از رهبانیت سکولار
مسیحی، قوت آموزه های کلامی اسلامی، عمق معنایی و عقلی سنت های اسلامی،
اجتهاد (خصوصا اجازه اجتهاد روشمند شیعی به تمام متفکرین مسلمان)، غنای
عقلی-عرفانی قرآن و سادگی آن، حقیقت روشن اسلام، ژرفنگری و تعادل و منطق
دین وشیوه زندگی اسلامی، جامعیت احکام و عقاید دین اسلام، ممزوج بودن دین و
سیاست در اسلام، زدگی ار روشهای مادیگرایانه و ارزشهای اومانیستی غربی،
ماهیت جهان شمولی فلسفه اسلامی، سیره و اخلاق ناب محمدی(صلی الله علیه و
آله وسلم) ،شجاعت و فصاحت و خردورزی علوی(علیه السلام)، ایثار وفداکاری و
حکمت حسینی(علیه السلام)، حکمت و مدیریت و ساست صادقانه امام خمینی(قدس سره
الشریف)، ظلم ستیزی اسلام انقلابی مهدوی، پیروزی باور نکردنی انقلاب
اسلامی ایران در برابر شرق و غرب کاملا مسلح و دارای امکانات وسیع، آگاه
بخشی اسلام ناب و مبارزه با استحمار و استعمار و استثمار بشریت، جو معنوی و
خالصانه اجتماعات دینی مسلمانان، مبارزه اسلام ناب با امپریالیسم رسانه ای
و فرهنگی و نظامی، شیوه مباحثه آزادنه مسلمانان در عقاید دینی، دعوت به
علم آموزی در اسلام و... . جالب است که این خصوصیات بیشتر در مذهب شیعه
اثنی عشری یافت می شود و بسیاری از این مستبصرین به تشیع گرویده اند که در
متن می اید. در این متن افرادی چون پروفسور حامد الگار آمریکایی و پروفسور
روژه گارودی فرانسوی و کت استیونس (یوسف اسلام، خواننده شهیر انگلیسی) و
هزاران اندیشمند دیگر مسلمان شده مورد بحث قرار نگرفته اند...
پرفسور هانرى کربن شرق شناس وفیلسوف و نویسنده مشهور فرانسوی(Henri Corbin)
پروفسور هانرى کربن شرق شناس مشهور فرانسوى از جمله اروپائیانى است که
در طى زندگى خود با حکمت شرقى آشنا شد، و به دنبال مطالعات و تحقیقات چند
ساله خود به اسلام و ائمه اطهار(علیهم السلام) تمایل قلبى و یقین عینى و
عقلانى پیدا کرد.وى پس از چندى که با حکمت اشراق سهروردى آشنا شد توجه ویژه
اى به ایران شیعى پیدا نمود چنان که از غرب و هایدیگر و استاد خود لویى
ماسینیون دور شد. هانرى کربن در سال 1945 به ایران آمد و شاگرد علامه سید
محمد حسین طباطبایی، فیلسوف صدرایی معاصر شد.
او به علت علاقه وافر خود به حکمت و عرفان ایرانى به تأسیس بخش
ایرانشناسى فرانسه در مرکز انجمن ایران و فرانسه پرداخت، هدف وى از ایجاد
چنین مرکزى انتقال میراث عرفانى ایرانى به تمام علاقه مندان در غرب بود، وى
در طى سالهایى که در ایران به سر مى برد با اندیشمندان شیعه به بحث و
تبادل آراء و نظرات پرداخت و در 1324 هـ ش به دین مبین اسلام گرویده، شیعه
اثنى عشرى را پذیرفته و از جمله نجات یافتگان شد.
استاد علی الشیخ: در سال 1964 میلادی در خانواده ای مسیحی از شاخۀ
کاتولیک، در بغداد متولد شد و سالها بعد در اثر تحقیق و تتبع در اسلام به
تشیع گروید.
وی هم اکنون دانشجوی رشتۀ دکترای فلسفه در قم است و در کنار آن به
تدریس دررشته های مسیحیت، تاریخ ادیان، فلسفه و روش تحقیق در دانشگاه های
متعددی مانند: مدرسه امام خمینی و جامعة آل البیت مشغول می باشد.
علی الشیخ سخنرانی های فراوانی در دانشگاه ها مانند دانشگاه تهران و
اصفهان و مساجد و حسنینیه ها و مصاحبه های زندۀ تلویزیونی داشته است وهبة
السماء که به فارسی نیز ترجمه و به نام هدیۀ آسمانی منتشر شده لاهوت المسیح
فی المسیحیة و الاسلام، الصحیح من انجیل المسیح، تاریخ فلسفه غرب از قرون
وسطی به بعد از جمله آثار وی است.
این استاد رهیافته ادامه می دهد:
در سال1374 به حوزه آمدم هم اکنون در مدرسة امام خمینی (ره ) مشغول تدریس تاریخ فلسفه ی غرب ، ادیان و فلسفه می باشم
دیگرتالیفم « الصحیح فی انجیل المسیح» است که امسال چاپ گردید. کتاب
بزرگی به نام « المسیحیه فی المیزان » دارم که ان شاء الله پس از پایان
نامه به اتمام می رسانم .پایان نامه ام نیز در رشته ی فلسفه و کلام است و «
حقیقه المسیح (ع) » نام دارد. این مجموعه شامل بحث مقارنه می باشد که
تقریبا تمام شده است .
شهید ادواردو آنیلی:
ادواردو آنیلی" (Edoardo Agnelli) در 6 ژوئن 1954 درنیویورک به دنیا
آمد. پدرش سناتور" جیووانی آنیلی" ثروتمندترین مرد ایتالیا و مالک
کارخانجات اتومبیل سازی فیات، فراری ،لامبورگینی ،لانچیا
میزان ثروت ونفوذ خانواده آنیلی به حدی است که رسانه های ایتالیا از آنها به عنوان خاندان پادشاهی ایتالیا نام می برند.
ادواردو تحصیلات مقدماتی را در ایتالیا طی کرد و بعد به کالج آتلانتیک
درانگلستان رفت و پس از آن در رشته ادیان وفلسفه شرق از دانشگاه پرینستون
ایالات متحده با اخذ درجه دکتری فارغ التحصیل شد .
ادواردو اواردو آنیلی ایتالیائی زمانی که قرآن را در میان کتابهای
کتابخانه میبیند، کنجکاو میشود و پس از خواندن آن می گوید : احساس می
کنم این کلمات، کلمات انسانی و بشری نیست و کلمات حق و نورانی
است.
ادواردو قبل از انقلاب مسلمان شده و پس از شیعه شدنش اسمش را به مهدی تغییر داد.
او چند نوبت به ایران سفر کرده و با حضرت امام (رحمه الله علیه )، حضرت
آیت الله خامنه ای وآقای هاشمی رفسنجانی دیدار نموده و به زیارت حضرت امام
رضا(علیه السلام) هم نایل آمده بود.
نکاتی از زندگی اداواردو آنیلی : ادواردو به خاطر اسلام آوردنش از
طرف خانوادهاش بسیار تحت فشار بود به او میگفتند تو دیوانه شدهای و
او را میبرند و در یک تیمارستان در بین ایتالیا و سوییس بستری
میکنند. خودش میگفت که پزشکهای آن مرکز هم همه صهیونیست بودند و
از این بابت خیلی نگران بود. در آن جا هم به شدت تحت فشار بود.
آنجا میبستندش و او فرار میکند، از آن جا میآید ایران و مدتی در
ایران میماند.
بوسه امام بر پیشانی ادواردو
در یکی از سفرهایی که به ایران آمده بود، با امام هم دیداری داشت و گفت که امام در آن دیدار پیشانی او را بوسیده!
ادواردو همواره به دنبال این بود که دوستان و بستگانش را با
اسلام آشنا کند در یکی از سفرهایش به ایران یکی از دوستانش را با
خودش آورده بود و به من گفت که او را تا مرز اسلام آوردهام، جالب
است که آن دوستش هم پسر سلطان شراب ایتالیا بود که بعد از بحث
هایی او هم اسلام آورد و مسلمان شد یعنی اینکه فرزند بزرگترین
تولید کننده و صادر کنندهِ شراب ایتالیا از طریق ادواردو مسلمان شد.
الان او هم زنده است و در ایتالیا منزوی است و در یک آپارتمان در
شهر رم زندگی میکند.
برای اولین بار که به مشهد رفته بود به او گفتم که چون اولین
بار است که به زیارت میروی هر آرزویی داشته باشی برآورده
میشود. وقتی برگشت از او پرسیدم که از امام رضا چه خواستی گفت از
او خواستم که قلب پدرم را نسبت به من مهربان کند گفتم دیگر چه
خواستی؟ گفت هیچی! گفتم چرا؟ گفت: چون سرش خیلی شلوغ بود، خیلیها
بودند که از او چیزهایی میخواستند.
یکی از بچههای انجمن اسلامی دانشجویان ایتالیا تعریف میکرد که
در آن شرایطی که منافقین در ایتالیا فعالیت داشتند، ما درگیری هایی
با آنها پیدا کردیم و پلیس هم ما را دستگیر کرد ولی بعد از چند وقت
وکیلی آمد و مارا آزاد کرد، بعد ما فهمیدیم که آن وکیل را ادواردو
فرستاده بود. به هر حال هر کاری که از دستش بر میآمد برای حمایت
از انقلاب و اسلام انجام می داد.
صهیونیستها با به شهادت رساندن ادواردو هم موجب شدند بخشی از ثروت عظیم
پدر به دست یک مسلمان نیفتد و هم با توجه به وضعیت وارثین ، نیمی از سهم
ادواردو نصیب فرزندان یهودی خواهرش شود.
فلورز(از کشیش های بلند مرتبه مسیحی)
این مرد بزرگ که دین اسلام و مذهب شیعه را پذیرفته است مى گوید: عاملى
که مرا به ترک دین غربى خودم یعنى ارتدوکس و پذیرفتن یک دین شرقى یعنى
اسلام فراخواند، زاییده عواطف و احساسات نبوده بلکه نتیجه مراجعات تفصیلى،
تفکر عمیق و اجابت نیایش ها و مطالباتم از جانب خداوند بوده است.من از آن
دست جوانانى که در آرزوها و عوالم خیالات و اوهام زندگى مى کنند نبوده ام
بلکه با گذراندن دنیایى از تجربه به سن کهولت رسیده ام و بعد از انتصابم به
مقام کشیشى مشاغل مربوط به کلیسا را رها کرده و وقتم را به مراجعه بیماران
و معالجه ایشان گذراندم و در این دوره هم فرصتى براى وقوف بر اعمال فرقه
ارتودوکس و سایر فرقه ها داشتم که با کمال تاسف غیر از ریا و عقائید خرافى
محض چیزى ندیدم.
بنابراین، توسعه دین اسلام و صحت طبیعى و واقعى روش مسلمانان اثر نهائى
خود را براى تصمیم جازم من بر پذیرفتن این دین گذاشت و من مصمم شدم که
تمام عاداتم به دین مسیحیت غربى را قطع کنم و اکنون تنها هدفى که در زندگى
مرا به خود متوجه کرده است، توفیق یافتن بر خدمت رسانى در راه خداوند یکتا
که مرا به ایمان موفق کرد بوده،و آرزویم سعى وافر در راه اسلام و مسلمانان
به کمک الهى است.مرا خدمت گزارى کوچک در راه هدف پاک و بلند برادرى انسان
ها در سایه ایمان به خداوند تعالى و در خدمت بشریت و زندگى اجتماعى بودن،
به حساب آورید .من اینجا اعلام مى کنم که در این کارم هیچ اکراهى و یا
نفوذى و یا فشار خارجى وجود نداشته و این تصمیم در کمال آزادى و اراده شخصى
من بوده است.او قبل از این که به اسلام بپیوندد کشیش بوده است و پس از
گرویدن به اسلام کتابى نگاشته و به رئیس سازمان شیعه امامیه در لندن جناب
سید مهدى خراسانى ارسال مى دارد .
آنتونیو دو ژزو یا على قلى جدیدالاسلام (کشیش و مستشرق و میسیونر بزرگ پرتغالىالاصل)
نام آنتونیو دو ژزو کشیش پرتغالىالاصل(نیمه دوم قرن هفدهم و نیمه اول
قرن هیجدهم میلادى) وعلاقهمند به فرهنگ شرقى، هر چند در زمره مستشرقان
رسمى ثبت نشده است، ولى وى شرقشناسى بود که در عین علاقه به مسائل مربوط
به شرق، به قصد تبلیغ دین مسیح به ایران آمد و پس از مدتى به اسلام گروید و
به على قلى جدیدالاسلام تغییر نام داد.او کتاب هایى در رد مسیحیت نوشت و
از اعتقادات شیعى دفاع نمود.وى کتاب هدایه الضالین و تقویه المؤمنین را
درتبیین اعتقادات شیعى نوشت و در چهار بخش تنظیم کرد:
1ـ رد اصول دین مسیحیت و اثبات اصول اسلام
2ـ رد فروع دین نصارا و اثبات فروع اسلام
3ـ اثبات پیامبرى و خاتمیت
4ـ اثبات امامت و مهدویت